Студопедия
Случайная страница | ТОМ-1 | ТОМ-2 | ТОМ-3
АрхитектураБиологияГеографияДругоеИностранные языки
ИнформатикаИсторияКультураЛитератураМатематика
МедицинаМеханикаОбразованиеОхрана трудаПедагогика
ПолитикаПравоПрограммированиеПсихологияРелигия
СоциологияСпортСтроительствоФизикаФилософия
ФинансыХимияЭкологияЭкономикаЭлектроника

از یاد آن لعل لبش لب بر لب پیمانه 4 страница



کشتی ام میبردو توفان لنگرم آمد بیاد

ای فراموشی کجایی تا بفریادم رسی

باز احوال دل غم پرورم آمد بیاد

 

ایابینزر یوره یم

دوال اولرکده بیتتیی بوعشق

کدری ینارسم ایر

بیکله گیلی یوروم عشقم

سینی سری یوروم عشقم

 

لب سرخ ات را ببوسم لب سرخ ات را

لب سرخ است برایی بوسیدن ما

 

بیگانی شادی می عبدلا د یوانه

هی سی من مهوجی کو مشکل هی سمجانا

 

 

عشق من بیا برقسیم که هنوز نیم شب است

خوشی امشب ما تنهارقص است رقص

 

بیاای ماهروباهم برقصم

که دارم ارزو باهم برقصم

نهال باغ امیدم تویی تو

بیا ای عشوه گر باهم برقصم

بیا ای سرو رهنا تا برقصم

گهی جوره گهی تنها برقصم

عزیرم باغرورشادومانی

بگردساغرومینا برقصم

 

 

هوس منزل لیلا نتوداریونه من

جگرگرمی سحرا نتوداریونه من

من جوان ساقیو توپیرکهن میکده ای

بزم ماتشنه و صحبا نتوداریونه من

 

به که با نورچراغ تهی دامان سازیم



تاقت جلوه ای سیما نتوداریونه من

دگر ازیوصف گمگشته سخن نتوان گفت

تپش خون ذلیخا نتوداریونه من

 

خذف بود که در ساحل دریا چید یم

دانه گهوریکتا نتوداریونه من

 

وقت عاشق شوی راز دل ته گفته نتانی

چقدر سخته خدایا چقدر سخته

دلبرت خنده کنه با دیگران

 

توبسوزی وبرش گریه کنی

دلبرت بیایه بپرسد که چرا

 

توبرش گفته نتانی چقدر سخته خدایا

 

روزنوروز بچینی گل سرخ

به سرراه نگار فرش کنی

دلبرت بیایه نفامه کار کیست

 

توبرش گفته نتانی چقدر سخته خدایا

 


 

خیز ید که نو اروس وشاه می آید

استا برو ماه من استا برو

استا بروسرو روان آستا برو

با شوکت و شی وقرسی پا می آید استا برو

پر نور شده است مقد مشان محفل ما استا برو

خورشید مگر پهلوما می آید استا بروسرو روان

من دل به تو داده ام رها یش نکنی استا برو

دو دل که یکی شود جدایش نکنی استا برو

هم مقدم توروان دلی ما در توست استا برو

آهسته برو که زیر پایش نکنی استا برو

فرزند عزیزی من که داماد شدی استا برو

شد شکر خدا جوان شدی شاد شدی استا برو

ای سرو پدر قلیل شمشاد شدی استا برو

یارم نشود گسسته پیوند شما استا برو

شادی وطرب نسیب تان وام مدام استا برو

این است تمنا ی هنرمند شما استا برو

 

این دل گمگشته رادر زلف خوبان یافتن

بعد عمریافتن اما پریشان یافتن

از دل گمگشته واقف ظالمان دارد سراغ

بعد عمر عاقبت برنوک مژگان یافتن

 

 

مترسيد مترسيد زهجران خرابات

شهنشاه شهنشاه يکی بزم نهاده است

بگويد بگويد برندان خرابات

 

همه مست در آيد در اين قصر در آيد

 

که سلطان سلاصين شده مهمان خرابات

همه مست خرابيت همه ديده پر آبيد

چو خورشيد بتابيد بر ايوان خرابات

 

اى قوم به حج رفته کجاءيد کجاءيد

 

معشوقه همين جاست بياءيد بياءيد

 

معشوقه تو همسا يه ديوار به ديوا

 

در باديه سر گشته شما در چه هوايد

 

گر صورت بي صورت معشوق بينيد

 

هم حاجى و هم کعبه و هم خانه شمايد

 

یادت بخیر با شد خواجه صفای کابل

از شیوکی گرفته تا چار قلای کابل

از تیمنی گزشتیم تا شارنو رسیدیم

یک عمرو میله کردیم در باغ بالای کابل

بدل داروم بسی حرمان کابل

منم آشوفته وحیران کابل

فغانم میرسد بر آسمانها

زمین گیرم من از هجران کابل

اگر باشی هراتی یا مزار

اگر از کابل یا قندهار ی

ز غزنی یا که از بغلان وبلخی

چه حاصل اتحاد گر نداری

کابل کابل دور هستی کابل

در ملک های مردم دور هستی کابل

 

 

چه لیوانی گرزمه غم د هجران دی

 

ملامت نه یم خلقو یار په ما گران دی

 

دیار په پاکه مینه تراو تازه وم

 

مسته سروشوندوپه ما بی اندازه وم

 

چه یارجداشوله ما زخم گزران دی

 

ملامت نه یم خلقو یار په ما گران دی

 

فریاد بیرون نه کوی شپه تر سحاره

 

د بیلتانه له غمه دیر ناقراره

 

سترگی میسری په جلا زه دی گریبان دی

 

ملامت نه یم خلقو یار په ما گران د

 

د یشب بیاد کابل زیبا گر یستم

 

چون شمع عاشقانه سراپا گریستم

 

د یگر نما نده حوصلة گفتگو بمن

 

بر خود پرست مردم دنیا گریستم

 

دیشب دلم بیاد وطن نوحه سر نمود

 

تا صبحدم نشستم و تنها گریستم

 

آهوصفت رمیده ام از مردمان دهر

بیرون شدم ز شهر و به صحرا گریستم

دیروزدل بخاطرامروز میگریست

امروز هم بخاطر فردا گریستم

ای آسمان نگر به غم خلق بی نوا

گاه در حضور جمع گهی تنها گریستم

شیون به کربلای وطن گریه می کند

شد خانه کربلا و به آنجا گریستم

 

 

شرینجان جان من جانته قربان شوم

صدقهء لعل لبت از دل و از جان شوم

بیا که رویه با رویت بمانم

سره بالای زانویت بمانم

سرم بالای زانویت چه باشه

لبم با لب خوشبویت بمانم

 

به زلفان سیهء انبرینت

به مهراب کجکهای جبینت

اگر صدسال مرا بخاک سپارند

نمی مانم دوچشمم برزمینم

 

 

گلی یا بلبلی یا باغبانی

چرا از بوستان در دل نهانی

حالا که غنچه ای یک بوسه میتی

فداء ما شوی از دیگرانی

 

به عشق من ای جان چو باور نداری

 

بیا از دل من بپرس تا بدانی

 

سرو جان و هستی فدایت نمایم

 

چو من دلگساری تو دیگر نداری

 

نه شب خواب و بر چشم نه آرام وبر دل

 

چو من دلگساری تو دیگر نداری

 

مستم از باده ای شبانه هنو ز

 

ساقی ما نرفته خانه هنوز

 

می کشی وبه غمزه می گویی

 

توبه کردی ز عشق یا نه هنوز

 

این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست

 

این خانه قشنگ است ولی خانهء من نیست

 

پاریس قشنگ است، ولی نیست چوکابل ، یا غزنه و زابل

 

لندن به دلاویزی هـــــرات کهن نیست، این خاک وطن نیست

 

در میمنه و کندز پروان و بدخشان در تپهء پغمان

 

چیزیســــت که در برلین و دهلی و یمن نیســــت

 

در میمنه و کندزو فراه وبدخشان در لوگرو لغمان

 

لطفیست که در دهلی و بر لین و یمن تیست

 

ای کاش وطن زود ازین غم بدرآید این غصه سراید

 

این جا چــه کنــــم ملک من وخـــانه من نیســـــت

 

من بهر کی خانم غزل سعدی وجامی یا شعر نظامی

 

در ملک غریب که یکی فهم سخن نیست

 

بی آشیــــانه گشتم خانه به خانه گشتم

 

بیتو همیشه با غم شانه به شانه گشتم

عشـق یـگانهء من از تو نشــانهء من

 

بیتــو نمـــک ندارد شـــعر و ترانهء من

سر زمین من، خسته خسته از جفائی

سرزمین من، بی سرود و بی صدائی

سر زمین من، دردمند و بـــی دوائی

سرزمین من

ماه و ســـتارهء من راه دوبارهء مــــن

در همه جاه نمیشــه بیتـــو گذارهء من


Дата добавления: 2015-11-05; просмотров: 19 | Нарушение авторских прав







mybiblioteka.su - 2015-2024 год. (0.022 сек.)







<== предыдущая лекция | следующая лекция ==>